(روزنامه خزر- چهارشنبه 16 آذر 79 – ص 2 )

 

اجازه بدهید در ابتدا نگاهی داشته باشیم به تعریف توسعه از دیدگاه دکترژاله شادی: توسعه توسعه است ،هر کس پسوند بکار می برد اشتباه می کند. هر نظرپردازی که می خواهد باشد . توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی یک واژه غلط است. آن  چیزی که اقتصادی است ، تحولات است. آن چیزی که اقتصادی است ، تغییرات است ، همه اینها درون توسعه است.

در وادی توسعه نیافتگی استان گیلان ، بحث ها و گفتگوهای بسیاری شده است. برخی کمبود سرمایه را مشکل اصلی استان دانسته اند برخی مسئله فرهنگی را مانع از توسعه استان عنوان کرده اند، برخی ضعف مدیریت را عامل این مسئله برشمردند، بعضی دیگر معتقدند گیلانی ملتی است هوشمند ولی در کار گروهی و روحیه و روحیه همکاری ضعیف و عده ای نیز در پی دلایل دیگری بوده اند. اگرچه مجال این نوشتار برای کالبدشکافی مسئله کافی نیست و بنا هم نیست تحلیل کاملی ارائه و یا راه حلی تجویز شود بلکه هدف طرح مسائل در میان جامعه و مطبوعات و مسئولین استان در جهت فراهم نمودن زمینه های بحث است. ولی بایستی اذعان نمود که استان گیلان با داشتن پیشینه ای غنی فرهنگی و اقتصادی و مردمانی هوشمند همچنان با این سوال روبروست که آیا گیلان خواهد توانست از دایره عقب ماندگی رهایی یابد؟ البته دلیلی در دست نیست که گیلان با تمام امکانات مساعدی که در اختیار دارد، نتواند در یک دوره چند ساله به اهداف توسعه دست یابد . اما یک سئوال باقی می ماند که : چگونه و با کدام استراتژی ؟ مهاتما گاندی در رابطه با رمز موفقیت هندوستان چنین می گوید: می دانستند کجا هستند ، می دانستند کجا  می خواهند بروند، و می دانستند چگونه باید این راه را طی کنند. برای روشن شدن موضوع ذکر مثالی ضروری است. اگر شما به قصد انجام مسافرت ، به یکی از ایستگاههای فروش بلیط اتوبوس، قطار و یا هواپیما مراجعه کنید، اولین سئوالی که فروشنده از شما به عمل خواهدآورد این است که : مقصد شما کجاست ؟ تا شما به این سئوال به درستی پاسخ ندهید بلیطی برایتان صادر نخواهد شد. جای تعجب است که انجام یک سفر کوتاه نیاز به تعیین مقصد دارد اما، توسعه یک استان نه ؟! البته ممکن است مسئولین هدفهایی در سر داشته باشند ولی این هدفها آنقدر نامشخص و کلی هستند که راههایی برای نیل به آنها نمایان نیست. به هر حال این سئوال و مسئله چه بصورت علنی و چه بصورت ضمنی از مدتها قبل مطرح بوده و هست که توسعه گیلان چگونه و با کدام استراتژی ؟ آیا استراتژی روشنی در زمینه توسعه استان تدوین شده است؟ آنچه در این مرحله ضرورت حیاتی دارد گزینش یک استراتژی درست و منطقی است. استراتژی یک طرز نگرش است. دائره المعارف  بریتانیکا استراتژی را از دید نظامی ( جایی که خاستگاه اولیه آن بوده ) با تعبیر هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات تعریف کرده است. بعبارتی استراتژی یعنی ترسیم خطوط اصلی آنچه که جامعه ای می خواهد در آینده بشود. تفکر استراتژیک ، تفکر آینده نگری است . تدوین استراتژی به عنوان چارچوبی برای تخصیص بهینه منابع ، از ضرورتهای هر نوع توسعه است و بدون برنامه ریزی درازمدت نمی توان تخصیص منابع را بهینه ساخت. امروز یکی از مهمترین مشکلات استان در مبحث توسعه فقدان استراتژی مشخص و نبود انسجام و هماهنگی میان ارگانهای سیاست گذار و برنامه ریز اجرایی است. با دشوارتر شدن شرایط و فرصتهای کمی که برای جبران واپس ماندگی باقی مانده است ، تدوین استراتژی توسعه و برنامه ریزی استراتژیک از اهمیت بسیاری برخوردار شده است.  البته هر کشور و استانی باید با توجه به امکانات و محدودیتهای خود برای گریز از دایره عقب ماندگی راه خاص خود را پیدا کند. این بدان معنی است که برای رشد و توسعه خط مشی عمومی وجود ندارد. این راه دشواری است که هر جامعه ای با توجه به شرایط خاص خود و توانایی و     ضعف های خود باید برای پیمودن آن استراتژی های خاص تدوین کند. شرایط اقتصادی و اجتماعی استان ، جایگاه اقتصاد استان در اقتصاد کشور، تأثیر     سیاست های کشور بر انتخاب استراتژی توسعه گیلان ، عزم و اراده سیاسی مسئولان مرتبط و… از جمله مواردی هستند که در انتخاب استراتژی تأثیر گذارند. از سوی دیگر جامعه ای که خواهان توسعه است مسلماً نیازمند مدیران توسعه یافته است. رابرت گالوین مدیرعامل شرکت موتورولا بمناسبتی گفته بود، اگر تمامی کارخانجات و موجودی جنسی موتورولا را از ما بگیرند و مرا با 10 نفر اندیشمند و مهندس که قدرت اندیشیدن داشته باشد ، واگذارند، می توانیم طی چند سال کوتاه ، شرکت را دوباره بسازیم . اما اگر تمامی دارایی ها را برایم بگذارند  و اندیشه ها را از من بگیرند تحقیقاً چیزی برایم باقی نخواهند گذاشت.

مسلم است فشار نیازهای رو به گسترش جامعه از یک طرف ، و شکاف فزاینده میان گیلان و استانهای دیگر از طرف دیگر باعث شده است که گیلان تلاش کند بر موانع و تنگناهای موجود در راه توسعه غلبه کند و خود را به صف استانهای دیگر برساند. البته این تلاشها تا کنون نتایج چشمگیری نداشته است ، و به نظر می رسد که یکی از موانع عمده در این بوده است که گیلان با مسائل توسعه برخوردی جامع و فراگیر نداشته و به وجوه فرهنگی و اجتماعی این فراگرد بهای لازم و کافی نداده است و خود را برای چنین تحول ساختاری آماده نکرده است . هنوز موانع توسعه در این استان بسیار نیرومند است. البته نباید تصور شود که تلاش مسئولین برای رفع مشکلات استان را نادیده می گیریم بلکه جان کلام اینجاست که نسبت به بعضی از استانهای کشور واپس مانده ایم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست