خوبی های کسب و کارها را ترویج کنیم

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. یادداشت های روزانه معلم فروش
  4. chevron_right
  5. خوبی های کسب و کارها را ترویج کنیم

فردی تعریف می کرد؛بعدازظهر جلسه داشتم روی پیراهنم #سس_ساندویچ ریخته بود چاره ای نداشتم جز خرید یک پیراهن ارزان. وارد #بوتیک شدم فروشنده داشت فوتبال می دید. سریع کنترل را برداشت تلویزیون رو خاموش کرد. باخوشرویی خوشامد گفت. خندید و فهمید دردم چیه. گفتم جلسه دارم #پیراهن_ارزون می خوام فقط بپوشم و برم. یه پیراهن بهم داد که پرو کنم. درب #اتاق_پرو را باز کردم گفتم پیراهن کوچیکه گفت صبر کن. چند لحظه بعد پیراهن خودمو داد بهم… دیدم لکه اش رو با #اتو_بخار پاک کرده (البته نمیدونم چطوری!) پیراهن پوشیدم اومدم بیرون بهم گفت حتما صبح با این پیراهن راحت بودی که بری جلسه که پوشیدی! با اینکه دیرم شده بود ولی ازش یه پیراهن و شلوار خوب خریدم گفتم الان نمی تونم ببرم برگشتم میام ازت میگیرم و اومدم بیرون! فروشنده گفت اگه مسیرت اینجا نیست بگو با پیک بفرستم براتون. تشکر کردم و آدرس دادم حدود یکساعت بعد #نگهبان_ساختمان بهم زنگ زد که پیک یه بسته آورده و هزینه ای نگرفته! با اینکه #آدرس_مغازه اش تغییر کرده و دورتر رفته ولی هنوز لباس هامو ازش می خرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست