«همراه –نشریه داخلی اداره تعاون استان گیلان مرداد81»

 

چه شد که ژاپنی ها از نومیدی در تولید کالاهای مرغوب پس از جنگ جهانی دوم تا اوج موفقیت در سال های اخیر ره سپردند.چه شد که کشوری مثل تایوان که مساحتش تنها دو درصد خاک ایران است می تواند بیش از یک صد میلیارد دلار صادرات داشته باشد. فرو ریختن دیوار ناباوری نسبت به خود و حرکت به سوی «چشم انداز روشن» در عرصه تولید چگونه فراهم شد. آیا این تجارب برای کشور ما که از جنگی ویران گر سر برآورده قابل تکرار نیست؟پاسخ این سوال بی تردید مثبت است به شرط آن که از تجربیات این کشورها و سایر ممالکی که دوره های بحرانی را در اقتصاد و صنعت پشت سر گذاشته اند درس بگیریم و بهره برداری کنیم. پروفسور پیتر دراکر در آخرین اثر علمی خود یعنی « جامعه پس از سرمایه داری» ویژگی های دوران کنونی و حرکت شتابان ملت ها در مسیر توسعه اقتصادی را این گونه مورد ارزیابی قرار می دهد :« ما دقیقاً در کوران تحولی قرار گرفته ایم که به دنبال خود جامعه پس از سرمایه داری را به وجود خواهد آورد. منبع عمده و مهم اقتصادی این جامعه دیگر نه سرمایه است نه منابع طبیعی و نه کارگر بلکه دانایی است.»

مطالب زیر حاوی نکات آموختنی بسیاری است که می تواند ما را در شناخت نقاط ضعف و راه های غلبه بر آن یاری دهد. به طوری که مطلع هستید سه کمپانی در دنیا کار تولید و صادرات لوازم کودک را در دست دارند جانسون و جانسون (امریکا) ،چیکو (ایتالیا) ، کمرا(تایوان).سال ها قبل و در مراسم افتتاح یک واحد تولیدی به گفتگو نشستیم.وی تعریف می کرد که چندین سال قبل از راه اندازی واحدش یک اعتبار چهارصد و پنجاه هزار دلاری برای ورود «سرشیشه کودک» برای کمپانی کمرا تایوان گشایش نمودم.پس از مدتی از میان یازده کانتینر کالای مورد درخواست تنها یک کانتینر وارد شد. وقتی متوجه شدم کمرا قادر به تامین به موقع کالا نیست به اتفاق یکی از شرکا به کشور تایوان سفر کرده و تقاضای ملاقات با مدیرعامل و بازدید از کمپانی مشهور کمرا را نمودیم.به هنگام دیدار با مدیرعامل شرکت سوای از محقر بودن دفتر کار وی متوجه شدیم خانمی در پشت میز نشسته و دو عدد صندلی هم این طرف میز برای میهمانان ایرانی قرار دارد و مدیرعامل کمرا هم سرپا ایستاده است و صندلی برای نشستن ندارد.یعنی مدیرعامل شرکتی که حداقل یک صد و پنجاه قلم کالای صادراتی و میلیون ها دلار صادرات دارد و فقط ده ها قلم از تولیدات آن از مرزهای جنوبی و هم چنین مرز پاکستان به صورت قاچاق وارد کشورمان می شود ،صندلی برای نشستن ندارد.اگر ما بودیم لااقل برای حفظ ظاهر هم که شده چند عدد صندلی در اطاق قرار می دادیم. به هر حال ، بعداً معلوم شد چون مدیرعامل کمرا زبان انگلیسی بلد نیست مجبور شده از خانمش کمک بگیرد. پس از مذاکره،تقاضای بازدید از خطوط تولید را نمودیم با کمال تعجب مشاهده کردیم که کمرا معروف و با شهرت جهانی فقط صد مترمربع زیربنا دارد و تقریباً هیچ چیز را هم خودش تولید نمی کند.فقط در یک سالن صد متری و در جایی شبیه به پارکینگ منازل خودمان سفارشات را دریافت کرده و بسته بندی می کند.یعنی اگر شما فرضاً هزار قلم از یک کالا را به این شرکت سفارش بدهید او بلافاصله هزار عدد قوطی به کارخانه سازنده قوطی ، هزار عدد بطری به کارخانه سازنده شیشه، هزار عدد جعبه با نام کمرا سفارش می دهد و پس از بسته بندی و درج نام کمرا به کشور خریدار ارسال می کند. به عبارت دیگر حداکثر استفاده از ظرفیت های خالی کارخانجات و رواج فرهنگ مونتاژ و کاهش هزینه های سربار. بنابراین طبیعی خواهد بود تایوان این ایالت چینی که مساحتش تنها دو درصد مساحت کشورمان است بتواند سالیانه بیش از یک صد میلیارد دلار صادرات داشته باشد که 5/8 میلیارد دلار آن فقط صادرات کفش است . آیا این امکان در کشور ما ، در استان ما هم فراهم است.یعنی ما می توانیم از ظرفیت های خالی کارخانجات به نام خودمان تولید داشته باشیم. چه قدر پارکینگ سرپوشیده و بلااستفاده ، چه قدر سالن راکد و نیمه راکد و نیمه تعطیل در این استان وجود دارد که هر یک از آن ها خود یک کمرا خواهد بود منتهی می بیند مقررات اجازه نمی دهند. مقررات می گوید حتماً باید خودت کارخانه داشته باشی. حتماً باید میلیون ها تومان سرمایه گذاری داشته باشی. مقررات می گوید حتماً باید ارز این مملکت را صرف خرید ماشین آلات نمایی ، مقررات می گوید حتماً باید آزمایشگاه مجهز و مسئول فنی داشته باشی تا اگر سالی یک بار اداره مربوط خواست از کالاها آزمایش و نمونه برداری کند، این امکان برایش فراهم شود. مقررات می گوید نمی توانی از ظرفیت های خالی کارخانجات دیگر که بلااستفاده مانده و کارگرانش بیکار شده اند به نام موسسه خودت تولید داشته باشی. واقعاً انسان غصه می خورد که چرا از این همه امکانات و ذخایر و ماشین آلات و سالن های راکد و نیمه تعطیل و تعطیل استفاده نمی شود.آمارها نشان می دهد امروزه به تنهایی به اندازه کل کشور آلمان در ایران ماشین آلات صنعتی داریم.فرهنگ جامعه هم به جای تولید،فرهنگ مصرف است.علاقمندیم بهترین ها را مصرف کنیم.بدون آن که برای تولید آن ها کمترین زحمتی کشیده باشیم.البته نگارنده علم دارد که با غصه خوردن ره به جایی نمی بریم بلکه باید با مداد پاک کن بزرگ خیال بافی های قرون و اعصار گذشته را که در حال ما ریشه دوانده پاک کنیم.چشم ها را باز کنیم و ببینیم که در اطراف ما چه می گذرد و در این راه هم نخست باید با خودمان صادق باشیم.

البته تایوان و کمرا یک نمونه است. کشوری مانند ژاپن هم این گونه عمل می کند.به نمونه ای از تولید ظروف چینی در ژاپن توجه نمائید.در کارخانجات چینی سازی دسته فنجان و قوری قالب جداگانه ای دارند،یعنی بدنه و دسته جدا از هم ساخته می شوند و پس از تولید به یکدیگر متصل می گردند. مدیر یکی از کارخانجات چینی سازی در استان گیلان در پی بازدیدی که از یکی از کارخانجات معتبر چینی سازی داشته است متوجه می شود که دستگاه مربوط به ساخت دسته فنجان و قوری در کارخانه وجود ندارد.وقتی علت را از مسئولین کارخانه می پرسد آن ها پاسخش را به بعد موکول می کنند. مدیر گیلانی تعریف می کرد یک روز بعدازظهر به اتفاق مسئول کارخانه از شهر خارج شده و چند کیلومتر دورتر از محل کارخانه وارد پارکینگ منزلی شدیم.در زیر پارکینگ چندین دستگاه مربوط به تولید دسته فنجان و قوری قرار داشت.پدر و مادر به همراه دختر و پسرشان مشغول تولید دسته فنجان و قوری بودند.پدر خانواده که مرد تقریباً 47 ساله ای بود دسته های فنجان را از قالب خارج می کرد و پسر خانواده هم عمل «پرداخت» را انجام می داد. هر کدام به کاری مشغول بودند . نوزاد خانواده هم در محلی شبیه به گهواره خودمان در پارکینگ خوابیده بود و هرازگاهی به این بچه سر زده می شد.فرد همراه (ژاپنی) توضیح می داد که هرگاه تولید دسته فنجان به یک حد معینی رسید برای حمل آن ها مراجعه خواهد شد. چنین به نظر می رسد که صنایع کوچک و خانگی می توانند فرصت های فراوانی را برای اشتغال ایجاد کرده و اقتصاد منطقه را حمایت و تقویت نماید.خصوصاً در استانی نظیر گیلان که با محدودیت های زمین هم مواجه است. البته اعتقاد جهانی بر این است که این گونه صنایع زمانی موفق خواهند بود که بتوانند در ارتباط با صنایع بزرگ در زنجیره تولید به صورت اقمار این گونه موسسات و شرکت ها فعالیت نمایند.این شیوه علاوه بر این که کارایی کیفیت سرعت را بالا برده و هزینه های تولید را کاهش می دهد قابلیت را نیز افزایش خواهد داد. خلاصه کلام آن که این تجربیات و راه های برون رفت از حصار مشکلات به سهولا در اختیار ماست و می توان به خوبی از آن ها سود جست ،منتهی دانستن بدون خواستن هرگز توانستن نمی آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست