(روزنامه خزر- دوشنبه 3 بهمن 1379)

سالها قبل که سهام تعدادی از کارخانجات دولتی به کارگران واگذار شد در یکی از همین کارخانجات مسأله ای به ظاهر کوچک اما از نظر اقتصادی بس بزرگ اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار است که یکی از کارگران در اثر درگیری لفظی با مسئول قسمت خود و در واکنش به سخنان وی اقدام به قطع برق خطوط تولید می کند این مسأله موجب می شود که تولید در این واحد بمدت یک ساعت دچار وقفه شود.در این میان تعدادی از کارگران به این حرکت اعتراض و تعدادی نیز آنرا تأیید می کنند. این توقف یک ساعته باعث می شود تا مبلغ 5/7 میلیارد ریال ارزش سهام این واحد تولیدی در بورس کاهش یابد.وقتی کاهش ارزش سهام به اطلاع کارگران تأیید کننده ماجرا رسید در ابتدا باور نمی کردند و برای یک ساعت توقف تولید چنان اهمیتی قائل نبودند و معتقد بودند که این اتفاق یک مسأله درون سازمانی است و کمتر کسی از این ماجرای بظاهر کوچک مطلع شده است ولی ، فردای آن روز با مراجعه نماینده کارگران به سازمان بورس معلوم شد که یک ساعت توقف تولید چه زیانی ، حتی برای کارگران سهامدار داشته است.مدیر این واحد صنعتی می گفت:« روزانه 2500 دستگاه انواع کالا بوسیله یکهزار و هفتصد نفر پرسنل در 45 هزار مترمربع زیربنا تولید می شود. برای این میزان تولید از 450 نوع قطعه استفاده می شود ، بطور متوسط در هر دستگاه 70 نوع قطعه بکار برده می شود که با احتساب 2500 دستگاه تولید روزانه ، می بایستی روزانه 175 هزار قطعه تأمین شود که چنانچه در هر یک از قطعات دچار مشکل شویم قطعاً با کاهش تولید روبرو خواهیم شد و این مسأله باعث خواهد شد اولاً نقطه سر به سر تولید افزایش یابد، ثانیاً قیمت تمام شده و همچنین قیمت فروش محصول افزایش یابد و نهایتاً از توان رقابتی محصولات در بازار کاسته و رقبا سهم شرکت را در بازار بدست آورند.»

شخصی تعریف می کرد در بازدید از یک کارخانه صنعتی در ایتالیا به این نتیجه رسیدم که در سالهای اخیر صنعت ایتالیا به رده کشورهای پیشرفته صنایع اروپا رسیده است. اگر چه این مسأله در میان اهالی صنعت کشورمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است ولی برایم این سئوال بوجود آمد که چطور ایتالیا به این مهم دست یافت؟ پاسخ آنرا یکی از مسئولین کارخانه به هیأت ما داد. وی گفت از زمانی که اتحادیه کارگری ایتالیا دخالتش کم شد و دولت از تولید حمایت کرد هم وضع کارگران خوب شد و هم وضع کارفرمایان. متأسفانه ما دنیا را آنچنان که هست   نمی بینیم بلکه آنچنان که می خواهیم می بینیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست